با نام او
آدم اگر زیر نور ماه تویه تاریکی راه بره !
آدم اگر خیره خیره به " زهره " نگاه کنه
و اون آدم اگر یکی باشه مثه من
یه سری فکر و خیال میاد تویه ذهنش!
فکر می کنه داره با یکی حرف میزنه !
همینطوری فکر کردم دارم با همسر آیندم حرف میزنم!
(این همسر آینده وجود خارجی نداره فعلا)
برای وقتی که میاد و میخونه!
فکر کردم این مطلبو بنویسم که یادآوری بشه برای ایشون.
همین طوری که قدم می زنم، همینطوری پشت سرهم کلمات به ذهنم میاد و بر زبون جاری میشن
اصن باید یکی باشه اونا رو همون لحظه بنویسه
چون بعدش یادم میره
حکایتم شده مثه این شعرایی که همینطوری پشت هم شعر میگفتن
و یکی تند تند می نوشت!
ادامه مطلب.
درباره این سایت