با نام او
شاید یه بخشی اضافه کردم به موضوعات وبلاگ به نام " دیالوگــــ"
دیالوگ های خیالی با یک فرد خیالی
ساعت 1 شب آدم وضو بگیره و بره تویه باغ و قدم بزنه
جایی که بعضیا شاید بترسن با اون تاریکی
و از بین تیکه های ابرها دنبال ستاره ها بگرده
به ستاره پرنور ها نگاه کنه
و یهو ببینه یه شهاب رد شده و حسرت بخوره چرا دقیقا اون قسمت آسمون رو نگاه نمیکرد.
ممکنه با اون فرد خیالی، یه سری دیالوگ هم برقرار کنه
ادامه مطلب .
درباره این سایت